تاثیر پوشش مادر بر رفتارهای فرزندان (بخش اول)
یکی از مسائل پیش روی خانواده نحوه پوشش مادر و پدر به عنوان نخستین الگوهای زیست اجتماعی فرزندان در جامعه است. با نمایش حریم خصوصی زن و شوهر در سریالها و تماشای این قبیل تولیدات رسانهای در جمع خانواده، بسیاری از مسائل فرصت بروز و تابوشکنی پیدا کردند. در این نوشتار، بر آنیم به علل و چرایی و در نهایت، راهکارهای اولیه برای خروج از بحران پیش آمده در خانواده در این حوزه بپردازیم.
خانواده تنها مکانی است که فرد به راحتی مشکلات و سختیهای زندگی خویش را در آن بیان میکند.
مقدمه
خانواده به عنوان اولین گروهی که فرد در آن قرار میگیرد، اهمیت زیادی در آینده زندگی هر فردی ایفا میکند. خانواده یک کل به هم پیوسته است که کارکردها و پیامدهای متنوع و مهمی بر حیات اجتماعی جامعه میگذارد و هر فرد نقش و جایگاه مشخصی در این ساختار اجتماعی برعهده دارد. اما آنچه در روابط بین اعضای خانواده اهمیت دارد، غلبه روابط عاطفی و سببی در کنار حفظ حریمهای خانوادگی است، اما تکساحتی نبودن خانواده، الزامی برای نداشتن روابط از نوع دیگر (اقتصادی، شغلی، تحصیلی و...) را برای اعضایش پدید نمیآورد. تحولات اخیر خانواده و سیر تغییر به خانواده هستهای بسیاری از این روابط را در خانوادهها به طرز چشمگیری کاهش داده است و تغییر نقش یا نحوه بروز نقشها تغییراتی داشته است.
جریان مدرنیزاسیون در قرن اخیر با توجه ابزاری به زن، یکی از پدیدههای استعماری است که با هدف قرار دادن زن، ضربههای جدی به نظام خانوادگی در سراسر جهان به خصوص مسلمانان حمله کرده است. برخورد جهانی سازی و تزیینی سازی زنان به چالشهای بسیاری در خانواده منجر شد. پروژه جهانی سازی با هدف قرار دادن مصرف گرایی جنسی و نگاه ابزاری به زن، توانست حضور زن در جامعه را به سمت کالایی شدن وی پیش ببرد و نقشهای مادر، همسر و... را به مدلها تغییر دهد. بنابراین حتی با پذیرش نقش مادر- همسر، خانواده همچنان در معرض انواع خطرات ناملموس نظام سرمایهداری قرار دارد. یکی از مسائل پیش روی خانواده نحوه پوشش مادر و پدر به عنوان نخستین الگوهای زیست اجتماعی فرزندان در جامعه است. با نمایش حریم خصوصی زن و شوهر در سریالها و تماشای این قبیل تولیدات رسانهای در جمع خانواده، بسیاری از مسائل فرصت بروز و تابوشکنی پیدا کردند. در این نوشتار، بر آنیم به علل و چرایی و در نهایت، راهکارهای اولیه برای خروج از بحران پیش آمده در خانواده در این حوزه بپردازیم.
جریان مدرنیزاسیون در قرن اخیر با توجه ابزاری به زن، یکی از پدیدههای استعماری است که با هدف قرار دادن زن، ضربههای جدی به نظام خانوادگی در سراسر جهان به خصوص مسلمانان حمله کرده است. برخورد جهانی سازی و تزیینی سازی زنان به چالشهای بسیاری در خانواده منجر شد. پروژه جهانی سازی با هدف قرار دادن مصرف گرایی جنسی و نگاه ابزاری به زن، توانست حضور زن در جامعه را به سمت کالایی شدن وی پیش ببرد و نقشهای مادر، همسر و... را به مدلها تغییر دهد. بنابراین حتی با پذیرش نقش مادر- همسر، خانواده همچنان در معرض انواع خطرات ناملموس نظام سرمایهداری قرار دارد. یکی از مسائل پیش روی خانواده نحوه پوشش مادر و پدر به عنوان نخستین الگوهای زیست اجتماعی فرزندان در جامعه است. با نمایش حریم خصوصی زن و شوهر در سریالها و تماشای این قبیل تولیدات رسانهای در جمع خانواده، بسیاری از مسائل فرصت بروز و تابوشکنی پیدا کردند. در این نوشتار، بر آنیم به علل و چرایی و در نهایت، راهکارهای اولیه برای خروج از بحران پیش آمده در خانواده در این حوزه بپردازیم.
آسیبشناسی پوشش در خانواده
خانواده به دلیل همزیستی دو نسل که ارتباط عاطفی بالایی با هم داشته و از سوی دیگر، تفاوت در جامعه پذیری و تجربه تغییرات محیط بیرونی، تاثیرپذیرترین نهاد در برابر تغییرات اجتماعی است و از آنجا که این تغییرات به دلایل گوناگون، همیشه جنبه مثبت و پیش رونده ندارند و گاه با ناهنجاریهایی همراه است، خانواده آسیب پذیرترین واحد اجتماعی نیز به شمار میرود. در نتیجه در جریان ارزشهای دینی، فرهنگی و اجتماعی خود و جامعه به کودک، با مشکلات متعددی مواجه میشود.
خانواده تنها مکانی است که فرد به راحتی مشکلات و سختیهای زندگی خویش را در آن بیان میکند و در مشورت با دیگر اعضای خانواده به دنبال راه حل میگردد. خانواده دارای کارکردهای مهمی چون تولید مثل، حمایتهای عاطفی، تربیت فرزندان، آموزش، انسجام اجتماعی، کسب هویت اعضاء و... است که با تخصصی شدن هر یک از نهادها در جامعه مدرن، این کارکردها از خانواده گرفته شده و به یک نهاد خاص سپرده شده است؛ بنابراین آنچه امروزه به وضوح شاهد آن هستیم، خانواده هستهای با کارکرد عاطفی و حمایتی است که این تک بعدی شدن، آسیبهای بیشتری بر آن وارد ساخته است.
به عبارت دیگر، در چنین خانوادههایی که به همت تکنولوژیهای مدرن رو به وفور است، فرزند به رسانهها و مهدهای کودک برای آموزش و جامعه پذیری واگذار میشود و کمترین احساس مسئولیت بر عهده والدین است. با ورود اینترنت و گسترش آن نیز، خانوادههای توافقگرا بیشتر به سمت خانوادههای به حال خود واگذارنده، پیش میرود و هر کس در حیطه روابط شخصی خود به تعامل میپردازد. در بررسی روند این تغییرات فرهنگی و ارزشی با گسترش حضور انواع رسانهها در جمع خانواده، سبک زندگی و به طور خاص، نوع پوشش خانواده (که مورد نظر ما در این نوشتار است) اعم از مادر و پدر و فرزندان توسط رسانه به طرز نامحسوس ترویج شد.
خانواده تنها مکانی است که فرد به راحتی مشکلات و سختیهای زندگی خویش را در آن بیان میکند و در مشورت با دیگر اعضای خانواده به دنبال راه حل میگردد. خانواده دارای کارکردهای مهمی چون تولید مثل، حمایتهای عاطفی، تربیت فرزندان، آموزش، انسجام اجتماعی، کسب هویت اعضاء و... است که با تخصصی شدن هر یک از نهادها در جامعه مدرن، این کارکردها از خانواده گرفته شده و به یک نهاد خاص سپرده شده است؛ بنابراین آنچه امروزه به وضوح شاهد آن هستیم، خانواده هستهای با کارکرد عاطفی و حمایتی است که این تک بعدی شدن، آسیبهای بیشتری بر آن وارد ساخته است.
به عبارت دیگر، در چنین خانوادههایی که به همت تکنولوژیهای مدرن رو به وفور است، فرزند به رسانهها و مهدهای کودک برای آموزش و جامعه پذیری واگذار میشود و کمترین احساس مسئولیت بر عهده والدین است. با ورود اینترنت و گسترش آن نیز، خانوادههای توافقگرا بیشتر به سمت خانوادههای به حال خود واگذارنده، پیش میرود و هر کس در حیطه روابط شخصی خود به تعامل میپردازد. در بررسی روند این تغییرات فرهنگی و ارزشی با گسترش حضور انواع رسانهها در جمع خانواده، سبک زندگی و به طور خاص، نوع پوشش خانواده (که مورد نظر ما در این نوشتار است) اعم از مادر و پدر و فرزندان توسط رسانه به طرز نامحسوس ترویج شد.
الگوی زن مطلوب در جامعه
الگوی زن ایرانی در عصر حاضر در اغلب فیلمهای داخلی و خارجی، زنی شاغل، زیبا با اندامی باربیگونه است که به جز حجاب سر، دست کمی از هنرپیشههای هالیوودی ندارد. در این قبیل نقشها، زن مجرد است و موفقیت شغلی و تحصیلی در اولویت زندگی او نشان داده میشود و اغلب این موفقیت دلخواه عصر مدرن با ازدواج و فرزندآوری کاهش مییابد.
الگو شدن این افراد، زنان جامعه را بیش از پیش به سمت بازار لوازم آرایش و مد کشانده است. بر خلاف تصور عامه، تنها زنان با آرایشهای غلیظ مشتریان این بازار نیستند و این موج به زنان محجبه نیز رسیده است. از سوی دیگر، چه در عرف و چه در قانون، همواره این زنان بودهاند که به دلیل استفاده از وسایل آرایش و مشاطهگری مورد سرزنش قرار گرفتهاند. اما کمتر مجالی برای ریشهیابی این امر ایجاد شده است. این زنان خود قربانی فرهنگی هستند که زن را نه به عنوان یک انسان آزاد و تکاملگرا بلکه به عنوان موجودی وابسته و زیبا تعریف کرده است. زن در جهان غرب و شرق، همواره در خانه و در ارتباط با نقشهای مادری و همسری معنا یافته است؛ این سخن به معنی انکار اهمیت این نقشها نیست بلکه برجسته کردن حفظ کیان خانواده و ارضای همسر به عنوان هدف، این اصل را برای آنان موجه کرده که هر وسیلهای برای دستیابی به این هدف برساخته شده مشروع است.
زنان همواره با این ترس مواجهاند که آیا زنی زیبا، قادر خواهد بود که پیکر خانوادهشان را در هم بریزد؟ آیا موفقیت تنها در خارج از مرزهای خانواده در انتطار آنان است؟ و آیا همواره برای حفظ زندگی، باید تلاش در زیبا کردن روز افزون خود کنند؟ آیا زن تنها با میزان زیباییاش ارزشگذاری میشود؟ آیا این باعث نگرانی نیست که مصرف لوازم آرایش زنان اروپایی و امریکایی بنا به آماری که در رسانههای داخلی منتشر میشود، بسیار پایینتر از مصرف زنان ایرانی و مسلمان است؟
در دنیای جدید، همواره در غیاب زنان زیبای آرایش کرده، با نکوهش مردان و زنان از این گروه مواجهیم اما در واقع در هنگام حضور آنان، اهمیت و احترام، هرچند اندک و زودگذر، متوجه زنانی است که توانسته است به کمک ابزارآلات زیبای بخش و جراحیهای مختلف، خود را زیبا نشان دهند. این موج زیبا پرستی حتی به کودکان نیز منتقل شده است. کودکانی که در این محیط رشد یافتهاند علاقمند به داشتن مادرانی زیبا و همانند هنرپیشههای مطرح هستند و رفتارهای آنان به خصوص در جمع همسالان شان (مهدکودک یا مدرس) حاکی از آن است که نداشتن مادرانی با آرایش و پوشش خاص، باعث شرمساری آنان است.
از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که زنان نیز مانند مردان، خواهان دستیابی به رشد و کمال هستند و بر مبنای آموزههای اسلامی، مرد و زن از یک جوهر آفریده شدهاند. پس نمیتوان زنان را ضعیف یا غیرتوانمند در رسیدن به مدارج عالی در زندگی متهم کرد اما فرهنگ عمومی با القای بسیاری از اصول نادرست از کودکی، زن موفق و دلخواه را زنی عفیف، زیبا، وابسته و همیشه جوان معرفی میکند و موفقیت زن در حفظ این موارد است. حالا این نوع نگرش که در ذهن کودک دختر و پسر حک شده، او را به پذیرش آن وادار میسازد.
اسلام با هدف تعالی بخشی یه مقام انسانی زن، حجاب را به منزله سپر دفاعی وی در جامعه پیریزی کرده است و رعایت عفت و حجاب از ملزومات دینداری در این دین بزرگ محسوب میشود. خداوند در سوره احزاب آیه 59 میفرماید: «ای پیامبر! به همسران، دختران و بانوان مؤمن بگو روپوشهای خود را برگیرند تا به عفاف و حریت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگیرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
مستر همفر، جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی در بخشی از خاطرات خود آنجا که نقاط قوت مسلمانها را بر میشمرد، به حجاب اشاره میکند و میگوید: «زنان آنان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در میان شان ممکن نیست». و در جایی دیگر به اقداماتی که جهت از بین بردن نقاط قوت مسلمین توسط دولت انگلستان برنامهریزی شده، اشاره کرده و مینویسد: «به هر وسیلهای که شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بیحجابی را در بین زنان مسلمان رایج نمود و ابتدا برای گول زدن آنها که حجاب را کنار بگذارند، باید به آنها تفهیم کرد که حجاب به معنای چادر یا عبا، مربوط به اسلام نیست. چادر لباس قدیمی ایرانیان پیش از اسلام بوده و عبا لباسی است که خلفای عباسی برای زنان مسلمان رسم کردهاند و این یک لباس اسلامی نیست. مردم صدر اسلام زنان پیامبر را میدیدند که در همه شئون و مشاغل مردانه مداخله میکردند، خواه ناخواه وقتی زنها از حجاب خارج شدند، مردها و جوانان فریفته میشوند و در نتیجه فساد در کانون خانوادهها رخنه میکند. برای اجرا اول باید سعی کرد زنان غیرمسلمان در کشورهای اسلامی را از حجاب خارج کرد تا زنان مسلمان نیز پیروی آنان کنند.» (حریم ریحانه: 113)؛
فانون در کتاب خود درباره استعمار الجزایر میگوید: «روش پوشاک، سنن و لباس پوشیدن و زینتها، اساسیترین و مشخصترین شکل یک جامعه است که بلافاصله به چشم میخورد. غالبا از روی سنن لباس پوشیدن افراد یک جامعه، تعلق آنها به مرحله خاصی از فرهنگ مشخص میشود.... مسئولین حکومتی (الجزایر) بعد از هر موفقیت ثبت شده، بیشتر معتقد میشوند که زن الجزایری تکیهگاهی است برای نفوذ غربیان در جامعه بومی. هر چادری که دور انداخته میشود، افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنون بود، در برابر او میگشاید... این زن که بیرون و دیگران را میبیند ولی خود دیده نمیشود، به استعمارگر محرومیتی را تحمیل مینماید؛ زیرا این دیدن یکطرفه است و تقابل وجود ندارد. زنی که دیده نمیشود، تسلیم نمیگردد، خود را عرضه نمیکند. (فانون، سال پنجم استعمار الجزایر)
ادامه دارد...
منبع: snn.ir
الگو شدن این افراد، زنان جامعه را بیش از پیش به سمت بازار لوازم آرایش و مد کشانده است. بر خلاف تصور عامه، تنها زنان با آرایشهای غلیظ مشتریان این بازار نیستند و این موج به زنان محجبه نیز رسیده است. از سوی دیگر، چه در عرف و چه در قانون، همواره این زنان بودهاند که به دلیل استفاده از وسایل آرایش و مشاطهگری مورد سرزنش قرار گرفتهاند. اما کمتر مجالی برای ریشهیابی این امر ایجاد شده است. این زنان خود قربانی فرهنگی هستند که زن را نه به عنوان یک انسان آزاد و تکاملگرا بلکه به عنوان موجودی وابسته و زیبا تعریف کرده است. زن در جهان غرب و شرق، همواره در خانه و در ارتباط با نقشهای مادری و همسری معنا یافته است؛ این سخن به معنی انکار اهمیت این نقشها نیست بلکه برجسته کردن حفظ کیان خانواده و ارضای همسر به عنوان هدف، این اصل را برای آنان موجه کرده که هر وسیلهای برای دستیابی به این هدف برساخته شده مشروع است.
زنان همواره با این ترس مواجهاند که آیا زنی زیبا، قادر خواهد بود که پیکر خانوادهشان را در هم بریزد؟ آیا موفقیت تنها در خارج از مرزهای خانواده در انتطار آنان است؟ و آیا همواره برای حفظ زندگی، باید تلاش در زیبا کردن روز افزون خود کنند؟ آیا زن تنها با میزان زیباییاش ارزشگذاری میشود؟ آیا این باعث نگرانی نیست که مصرف لوازم آرایش زنان اروپایی و امریکایی بنا به آماری که در رسانههای داخلی منتشر میشود، بسیار پایینتر از مصرف زنان ایرانی و مسلمان است؟
در دنیای جدید، همواره در غیاب زنان زیبای آرایش کرده، با نکوهش مردان و زنان از این گروه مواجهیم اما در واقع در هنگام حضور آنان، اهمیت و احترام، هرچند اندک و زودگذر، متوجه زنانی است که توانسته است به کمک ابزارآلات زیبای بخش و جراحیهای مختلف، خود را زیبا نشان دهند. این موج زیبا پرستی حتی به کودکان نیز منتقل شده است. کودکانی که در این محیط رشد یافتهاند علاقمند به داشتن مادرانی زیبا و همانند هنرپیشههای مطرح هستند و رفتارهای آنان به خصوص در جمع همسالان شان (مهدکودک یا مدرس) حاکی از آن است که نداشتن مادرانی با آرایش و پوشش خاص، باعث شرمساری آنان است.
از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که زنان نیز مانند مردان، خواهان دستیابی به رشد و کمال هستند و بر مبنای آموزههای اسلامی، مرد و زن از یک جوهر آفریده شدهاند. پس نمیتوان زنان را ضعیف یا غیرتوانمند در رسیدن به مدارج عالی در زندگی متهم کرد اما فرهنگ عمومی با القای بسیاری از اصول نادرست از کودکی، زن موفق و دلخواه را زنی عفیف، زیبا، وابسته و همیشه جوان معرفی میکند و موفقیت زن در حفظ این موارد است. حالا این نوع نگرش که در ذهن کودک دختر و پسر حک شده، او را به پذیرش آن وادار میسازد.
اسلام با هدف تعالی بخشی یه مقام انسانی زن، حجاب را به منزله سپر دفاعی وی در جامعه پیریزی کرده است و رعایت عفت و حجاب از ملزومات دینداری در این دین بزرگ محسوب میشود. خداوند در سوره احزاب آیه 59 میفرماید: «ای پیامبر! به همسران، دختران و بانوان مؤمن بگو روپوشهای خود را برگیرند تا به عفاف و حریت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگیرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
مستر همفر، جاسوس انگلیسی در کشورهای اسلامی در بخشی از خاطرات خود آنجا که نقاط قوت مسلمانها را بر میشمرد، به حجاب اشاره میکند و میگوید: «زنان آنان دارای حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در میان شان ممکن نیست». و در جایی دیگر به اقداماتی که جهت از بین بردن نقاط قوت مسلمین توسط دولت انگلستان برنامهریزی شده، اشاره کرده و مینویسد: «به هر وسیلهای که شده باید زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بیحجابی را در بین زنان مسلمان رایج نمود و ابتدا برای گول زدن آنها که حجاب را کنار بگذارند، باید به آنها تفهیم کرد که حجاب به معنای چادر یا عبا، مربوط به اسلام نیست. چادر لباس قدیمی ایرانیان پیش از اسلام بوده و عبا لباسی است که خلفای عباسی برای زنان مسلمان رسم کردهاند و این یک لباس اسلامی نیست. مردم صدر اسلام زنان پیامبر را میدیدند که در همه شئون و مشاغل مردانه مداخله میکردند، خواه ناخواه وقتی زنها از حجاب خارج شدند، مردها و جوانان فریفته میشوند و در نتیجه فساد در کانون خانوادهها رخنه میکند. برای اجرا اول باید سعی کرد زنان غیرمسلمان در کشورهای اسلامی را از حجاب خارج کرد تا زنان مسلمان نیز پیروی آنان کنند.» (حریم ریحانه: 113)؛
فانون در کتاب خود درباره استعمار الجزایر میگوید: «روش پوشاک، سنن و لباس پوشیدن و زینتها، اساسیترین و مشخصترین شکل یک جامعه است که بلافاصله به چشم میخورد. غالبا از روی سنن لباس پوشیدن افراد یک جامعه، تعلق آنها به مرحله خاصی از فرهنگ مشخص میشود.... مسئولین حکومتی (الجزایر) بعد از هر موفقیت ثبت شده، بیشتر معتقد میشوند که زن الجزایری تکیهگاهی است برای نفوذ غربیان در جامعه بومی. هر چادری که دور انداخته میشود، افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنون بود، در برابر او میگشاید... این زن که بیرون و دیگران را میبیند ولی خود دیده نمیشود، به استعمارگر محرومیتی را تحمیل مینماید؛ زیرا این دیدن یکطرفه است و تقابل وجود ندارد. زنی که دیده نمیشود، تسلیم نمیگردد، خود را عرضه نمیکند. (فانون، سال پنجم استعمار الجزایر)
ادامه دارد...
منبع: snn.ir
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}